مسیحیت از ادیان زنده جهان است که در شاخه ادیان غربی یا نژاد سامی قرار دارد این دین با دو دینِ همخانواده خود، اسلام و یهود، از آنجا که اصل و ریشه خود را به حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ میرسانند، ادیان ابراهیمی نامیده میشوند. اصل دین مسیحیت به حضرت عیسی(ع) مربوط می شود؛ یعنی دینی که از طرف خداوند بر حضرت عیسی مسیح(ع) برای هدایت بشر شش صد سال قبل از دین اسلام نازل شد. در قرآن کریم حضرت مسیح (ع) به عنوان پیامبر الوالعزم و دارای کتاب آسمانی انجیل معرفی شده است.
پیشینه مسیحیت اولیه
شالوده مسیحی به قرن یکم میلادی و یهودیت برمیگردد[۵] که توسط عیسی ناصری (مسیح) پایهگذاری شد. مسیحیت اولیه به سه دوران عیسی و رسالت (Jesus and Apostolic period) پدران اولیهٔ کلیسا (Apostolic Fathers period) و دفاعیات (Apology) تقسیم میشود.[۶] این سه دوره را بازهٔ زمانی ۴۰۰ سالهای در بر میگیرند که از سال ۳۰ میلادی به عنوان شروع خدمت مسیح آغاز شده و در اواخر قرن ۴ میلادی به پایان میرسد.[۷] در قرن نخست مسیحی و در اولین دهههای پس از مسیح نزاع الهیاتی میان مسیحیان درگرفت. اما نزاع خاتمه نیافت و در سدههای دوم و سوم بیشتر به شکل نزاعهای فرقهای بروز کرد. در میان طرفهای درگیر، برخی شخص پولس و نظام الهیاتی او را از اصل و بنیان قبول نداشتند. مثل فرقههای:ابیونیها و ناصریان که همچنان به رعایت شریعت موسوی پایبند بودند.
عیسی
این دوره ۷۰ سال نخستین سده میلادی را در بر میگیرد که خدمت عیسی از سال ۳۰ میلادی در آن گنجانده شدهاست. پس از به صلیب کشیده شدن عیسی در سال ۳۳ میلادی بدست پنطیوس پیلاطس[۸] حواریون وی از جملهٔ پطرس، متی و یوحنا به مژده و گسترش این دین پرداختند. از جمله آثاری که در این زمانه بهنگارش درآمدهاند انجیلهای متی، مرقس، لوقا و یوحنا و رسالههای حواریون هستند که در روزگار دفاعیات مسیحی (۱۵۰–۴۰۰ میلادی) به صورت یک گروه و با فرنام عهد جدید گردآوری شدند. این گِردایه با نام انجیل نیز شناخته میشود.
روزگار پدران نخستین کلیسا
پدر کلیسای نخستین بیشتر کسانی بهشمار میآیند که در روزگار پیامبری زیسته و پس از مرگ پیام آوران (حواریون) رسیدگی و رهبری کلیسا را بردوش گرفتهاند. این پدران شامل قدیس کلمنت که به عنوان پلی میان روزگار رسولی و پدران نخستین کلیسا برشمرده میشود، شهید ایگناتویس (میانههای سده ۱ - آغاز سده ۲ م) اسقف انطاکیه و شاگر یوحنای حواری، پلیکارپ شهید (۶۹–۱۵۵ م) شاگرد یوحنای رسول به همراه کشیش هرماس هستند. کهنترین نوشته از این روزگار رسالهٔ نخست کلمنت است. همچنین هفت رسالهٔ ایگناتیوس، رسالهٔ پلیکاپ به فیلیپیان، رساله دوم کلمنت و رسالهٔ کشیش هرماس از دیگر آثار این زمانه هستند.
تاریخشمار ابتدای مسیحیت
موعظهٔ بالای کوه عیسی
۳۳ میلادی
در این سال عیسی مسیح از سوی مقامات رومی که آموزههای او را تهدیدی علیه خود میپنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفت و به اعتقاد مسیحیان مصلوب و به اعتقاد مسلمانان به آسمان چهارم عروج کرد.
۳۷ میلادی
پولس اهل تارسوس (از شهرهای یونان قدیم)، با دیدن صحنهای در جادهٔ دمشق، به دین مسیحیت میگرود و مأموریت خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن غیر یهودیان، آغاز میکند.
۴۲ میلادی
شمعون ملقب به پطرس (از حواریون مسیح) که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن میگیرند، نخستین جامعهٔ مسیحی را در رم بنیانگذاری میکند.
۴۸ میلادی شورای رسولان تشکیل شد. مبلغان مسیحیت، شرط مسیحی شدن را یهودی بودن میدانستند. در این شورا قرار بر این شد که مسیحیان یهودی با گرویدن غیریهودیان مخالفت نکنند.[۹]
۶۴ میلادی
مسیحیان به خاطر آتشسوزی شهر رم مورد اتهام قرار گرفتند. امپراتور نرون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت خود، آنان را مورد شکنجه و آزار قرار میدهد. پطرس قدیس (سنت پیتر) در این زمان کشته میشود.
۷۰ میلادی
رومیان اورشلیم (بیتالمقدس) را پس از شورش یهودیان علیه حکومت آنان، شدیداً تخریب میکنند. بسیاری از یهودیان از اورشلیم اخراج میشوند. مسیحیان در این شورش علیه رومیان شرکت نمیکنند. رم به مرکز حرکتهای رو به رشد مسیحی تبدیل میشود.
۳۰۱میلادی
تیرداد یکی از پادشاهان ارمنستان، در سال ۳۰۱ میلادی دین مسیحیت را در سرزمین ارمنستان رسمی و آزاد اعلام میکند و این در حدود ۱۲ سال زودتر از رسمیشدن دین مسیحیت در امپراتوری روم است.[۱۰]
۳۰۴ میلادی
جوامع مسیحی در اطراف مدیترانه به صورت گروههایی جمع شده و از آنجا تا بریتانیا و درهٔ نیل در مصر، رفتند.
۳۱۳ میلادی
به سبب پشتیبانی امپراتور کنستانتین، مسیحیت خیلی سریع به قویترین مذهب در امپراتوری روم تبدیل شد.
۳۲۵ میلادی
اولین گردهمایی رهبران کلیسای مسیحیت برای تبیین عقاید مسیحیت و سازماندهی جامعهٔ مسیحیت در نیقیه تشکیل شد. اعتقاد نامهٔ حواریون با اعتقاد نامهٔ نیقیه (مجموعهای از باورهای پایهای اعتقادی مسیحیان) نوشته میشود. بعد از تعریف و پذیرش این اعتقادنامه، فرقهها و افرادی که الوهیت مسیح را نمیپذیرفتند (مانند آریوس) به عنوان بدعت شناخته شدند.
۳۳۰ میلادی
روم جدید در بیزانس توسط کنستانتین، پایهگذاری و دوباره به کنستانتینوپول (استانبول کنونی)، نامگذاری شده و به عنوان پایتخت امپراتوری مسیحیت، ساخته میشود.
۳۸۱–۳۹۱ میلادی
در طول حکومت امپراتور تئودوسیوس، مسیحیت به صورت دین رسمی امپراتوری روم درمیآید. پیروان غیرمسیحی کافر و بدعتگذاری در مسیحیت (افکار مخالف دیدگاههای مسیحیت) غیرقانونی اعلام میشود.
ناهمسویان
نخستین گروه مسیحیان از دیدگاه پاگانها (بتپرستان و کسانی که خدایان بیشمار را میپرستیدند) مورد دودلی بودند. فرنود این مسئله آن بود که آنان گمان میکردند مسیحیان برای برگزاری «جشنهای دوستی» و آدمخواری، نشستهای نهانی برپا میسازند.
چرا که گوشت جانوران قربانی شده در پرستشگاه پاگانها (کافران بتپرست) را خریداری نکرده و همچنین در شادمانیهای همگانی ددمنشانه، انبازی (مشارکت) نمیکردند. یهودیان و به ویژه آیینمداران یهودی، از ناهمسویان رده نخست مسیحیت و گسترش آن بهشمار میرفتند. آیینمداران یهودی در بخش یهودیه و دیگر سرزمینهای یهودینشین آن زمان تنها نیروهای آیینمند و پذیرفته شده سیاسی بهشمار میآمدند.
تعالیم مسیح و کارهای عملی او، در آغاز این دارندگان نیرو را شگفت زده مینمود. این آموزهها بهطور کلی و ریشهای مذهب مورد قبول و پذیرفته شدهای را که سالها در میان مردم آن منطقه رواج داشت و از پایه پایه نیروی سیاسی آیینمداران بهشمار میآمد، مورد تردید قرار میداد.
به علاوه این آموزهها بسیاری از آیینها و قوانینی را که روحانیون یهودی تنها برای نگهداری و استوار کردن نیرو و همچنین درست انگاری نیاز به وجود خود با آیین یهود ممزوج ساخته بودند را از ارزش سرنگون مینمود. نگرانیهایی که این مسائل در میان قدرتمندان یهود ایجاد مینمود، دستآویز آن شد که به رویارویی با این جنبش برخیزند.
دولت حاکمه بر سرزمین در آن زمان، (که بدست امپراتور قیصر روم برگماشته میگردید) به خاطر مسائلی از قبیل نفوذ بیشتر در میان مردم، نگهبانی از یکپارچگی منطقه و جلوگیری از ایجاد آشوب و مسایلی از این دست، با روحانیون یهود که در میان مردم دارنده قدرت سیاسی و معنوی بودند؛ گونهای رابطه دو طرفه و همدلانه داشت.
مأموران دولتی به خاطر حفظ مصالح امنیتی، با مشورت روحانیون هر چند وقت یکبار مسیحیان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. بسیاری از مسیحیان شکنجه شده و مردند. اما به هر حال، علیرغم شکنجه و آزار فراوان، مسیحیت به گسترش خود ادامه داد.
دوران آشوب
در دوران آشوب بزرگ، که امپراتوری روم مورد تهدید حملهٔ بربرها و امپراتوری بزرگ و قدرتمند ایران قرار داشت، همه امپراتورها درجستجوی خدایی قدرتمند برای کمک به دفع بلا از روم، بودند امپراتور دیوکلتیانوس (۲۴۵–۳۱۳ میلادی)، میترا، الههٔ نور ایرانیان را به عنوان خدای خود اعلام کرد، که از امپراتوری حمایت و حفاظت کند. امپراتور کنستانتین (۲۸۰–۳۳۷) خدای مسیحیت را گزینش نمود.
کنستانتین
در سال ۳۱۲، کنستانتین در حالی که به طرف روم میرفت تا آن را از رقیب پس بگیرد، اعلام کرد که نشان مسیحی را روی خورشید دیدهاست و جملهٔ «شما با این علامت پیروز خواهید شد»، را به لاتین روی آن خواندهاست. روی پل میلویان بر روی رودخانهٔ تیبر، ارتش کنستانتین، به پیروزی رسید. در مدت کوتاهی، مسیحیت به عنوان مذهب رسمی امپراتوری روم، جایگاه خود را تثبیت کرد.[نیازمند منبع] کنستانتین در سال ۳۲۵ شورای را در شهر ننقیه دایر کرد که در آن نزدیک ۳۰۰ اسقف شرکت کردند. طی این شورا بررسی جامعی بر روی کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید{انجیل}) انجام گرفت. تلاشهای تحقیقاتی این شورا در نهایت منجر به استخراج مفاهیم پایهای «ایمان مسیحی» گردید. این مفاهیم پایه تحت عنوان «اعتقاد نامه نیقیه» منتشر و در دسترس عموم قرار گرفت.
مسیحیت در اروپا و امپراتوری روم
مریم مقدس و عیسی
بانی انتشار مسیحیت در اروپا پولس (سنت پل) بود. این شخص که در ابتدا از مخالفین سرسخت مسیحیان بود و از مأمورین لایق دربار روم در زمینه آزار مسیحیان بهشمار میرفت، پس از برخورد فراطبیعی خود با مسیح (در مسیر جاده دمشق) کاملاً متحول گردید. او سپس پیرو مأموریتی که خود عیسی مسیح در همان برخورد ماورایی به او محول نمود به جمع شاگردان مسیح پیوست و سفیر مسیح برای غیر یهودیان گردید.
پولس رسالههای خود را (نامههایی به اقوام مختلف در شرح چیستی مسیحیت و ارتباط با نخستین کلیساها) بعد از صعود مسیح به آسمان نگاشت. در این نامهها او عقاید کلی مسیحیت رادر مورد فلسفه زندگی، مژدههای آمدن مسیح پیش از ظهور او (در کتب عهد عتیق)، تفاوت «ایمان» و «شریعت» (شریعت به مجموعه دستورهایی گفته میشود که خداوند برای نخستین بار در زمان موسای پیامبر برای نوع بشر وضع نمود و در کتاب تورات مکتوب است)، آموزههای مسیح در مورد محبت و سایر آموزههای اخلاقی، خداوند بودن عیسای ناصری (برابری عیسای مسیح با ذات خداوند) و مسائلی از این دست را بیان داشتهاست. بزرگترین حادثهای که در قرن چهارم میلادی اتفاق افتاد، موضوع طرفداری کنستانتین امپراتور روم از مسیحیان در سال ۳۱۳ میلادی بود.
کتاب مقدس
مجموعهای از ۶۶ کتاب است. خدا از ۴۰ مردِ باایمان برای نگارش این کتاب استفاده کرد. حدود ۳۵۰۰ سال پیش، موسی پنج کتاب اول این مجموعه را نوشت و بیش از ۱۹۰۰ سال پیش، مردی به نام یوحنا آخرین کتاب این مجموعه را به پایان رساند. نویسندگان کتاب مقدّس، عقاید یهوه خدا را که از طریق (روح مقدسش) با آنان ارتباط برقرار کرد به نگارش درآوردند. (۲سموئیل ۲۳:۲)پس نویسندهٔ کتاب مقدّس، یَهُوَه است._۲تیموتائوس۳ :۱۶ کتاب مقدس شامل «عهد عتیق» نوشتههای عبری و «عهد جدید» نوشتههای یونانی است.
عهد عتیق
نام این بخش از کتاب مقدس یعنی «عهد عتیق» به دو معنی میباشد یکی دوره زمانی و دیگری به معنی پیمان و قول. این عبارت به معنی دقیق به عهد و پیمانی اشاره میکند که خداوند با ابراهیم بست. مفهوم کلی این پیمان این بود که خداوند او را انتخاب نمود تا نخستین انسان پس از آدم باشد که با او ارتباط نزدیک برقرار مینماید و او نیز به خداوند ایمان آورد.
خداوند همچنین وعده ازدیاد نسل را به وی داد که مدتی بعد توسط اسحاق (همان پسر که یهودیان و مسیحیان عقیده دارند ابراهیم او را برای قربانی کردن به کوه برد) عملی گردید. خداوند همچنین نشانهای برای این عهد و پیمان مقرر نمود که آن بریدن قسمتی از پوست اضافی آلت تناسلی مردانه (ختنه) است. این بخش از «کتاب مقدس» شامل: شرح چگونگی خلقت جهان و نوع بشر و سپس شرح زندگی و ارتباطات روحانی نخستین پیامبران از ابراهیم به بعد است.
این بخش با کتاب پیدایش شروع میگردد و پس از چند بخش که حاوی توضیحات کلی در مورد زندگی پیامبران پس از ابراهیم است، کتاب تورات و سپس کتب پیامبران پس از موسی را شامل میشود. دو بخش متفاوت نیز در کتاب عهد عتیق وجود دارد که به اشعار دو پیامبر یعنی داوود و سلیمان نبی میپردازد. این دو کتاب به ترتیب «مزامیر داوود» و «امثال سلیمان» نام دارند. بخش قابل توجهی از اشارات به آمدن مسیح در آینده، در کتاب «مزامیر داوود» - که حاوی گفتگوی داوود نبی با خداوند و نیز سخنانی که داوود به هدایت روح و وحی خداوند میگوید (در قالب بیش از ۵۰۰ قطعه شعری) - آمدهاست. عهد عتیق کلاً شامل ۵۰ کتاب است.
عهد جدید (انجیل)
نام این بخش (عهد جدید) نیز همانند «عهد عتیق» به یک پیمان اشاره دارد که آغازگر دوره جدیدی از ارتباط خداوند و نوع بشر میباشد. مفهوم این پیمان برداشتن شریعتی که خداوند به وسیله موسی مقرر کرده بود از زندگی بشر و بخشش کلیه گناهان انسان به وسیله ایمان به خداوند بود. نشانه و در حقیقت اصل محوری این پیمان بخشش کلیه گناهان نوع بشر (از آغاز تا پایان جهان) به واسطه قربانی شدن عیسی مسیح (یعنی صورت بشری خداوند) است.
این بخش شامل کتابهای زیر است (۲۷ کتاب):
چهار انجیل که بهوسیله چهار حواری (رسول) مسیح نگاشته شده یعنی اناجیل «متی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا»؛
کتاب «اعمال رسولان» شامل سرگذشت رسولان پس از عروج عیسی به آسمان
نامههای پنج تن از حواریون مسیح یعنی «پولس»، «پطرس»، «یعقوب»، «یوحنا» و «یهودا» به اقوام مختلف غیر یهودی و یهودی
کتاب «مکاشفهٔ یوحنا»
توضیح اضافی: در میان دوازده رسول (حواری) مسیح، دو «یهودا» وجود داشت که یکی از آنان مشهور به «یهودای اسخریوطی» به خاطر چند سکه نقره، مسیح را تسلیم کرد.
عهد جدید
صومعهٔ سنت آنتونی، قدیمیترین صومعه مسیحی در جهان است و در کشور مصر واقع شدهاست.
اناجیل چهارگانه
چهار انجیل در واقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح است. این چهار کتاب که توسط چهار تن از حواریون مسیح نگاشته شده، دارای قسمتهای مشترک بسیاری هستند اما تفاوتهایی نیز دارند. مسیحیان این چهار کتاب را «مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف» توصیف میکنند.
کتاب اعمال رسولان
پس از قیام عیسی مسیح از مردگان (زنده شدن دوباره او) و سپس عروج او به آسمان، برای رسولان او (حواریون) و سپس شاگردان مسیح (که بعدها مسیحی نامیده شدند)، اتفاقات زیادی رخ داد. از آن جملهاست:
پیوستن «متیاس» به جمع حواریون (که پس از خودکشی یهودای اسخریوطی یازده نفره شده بودند)
نازل شدن روح القدس در روز عید پنتیکاست (یکی از اعیاد یهودیان) بر ۱۲ حواری مسیح
شهادت «استیفان» یکی از شاگردان وفادار مسیح (سنت استفان)
ماجرای ایماندار شدن پولس قدیس و آغاز مأموریت بشارتی او برای غیر یهودیان
شرح این حوادث در کتاب اعمال رسولان و به دست «لوقا» (یکی از حواریون مسیح و نویسنده یکی از اناجیل چهارگانه) نگاشته شدهاست.
رسالهها (نامهها) ی حواریون مسیح
کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم، یکی از مقدسترین اماکن مذهبی مسیحیان است.
نوایمانان مسیحی و کلیساهای جدیدالتأسیس در ابتدای گسترش مسیحیت، به خاطر نبودن راهنماییهای ایمانی لازم و وجود مخالفین بسیار، دچار مشکلات عمدهای میشدند. از آن جملهاست: مسائل مربوط به مراسم نیایش و چگونگی برگزاری آن، پیدایش پیشوایان دروغین، آزار و اذیت و شکنجه و تهدید و حتی قتل ایمانداران توسط متعصبین یهود یا بتپرستان وسایر فرقههای مذهبی و گاهی مأمورین رومی و از این دست… هدف از نگارش این نامهها هدایت این نوایمانان، یادآوری و تبیین مفاهیم کتابمقدس و مطلع شدن از رویدادهای مناطق مختلف بود.
این کتاب حاوی بخشهای زیراست:
رسالههای پولس به: رومیان، اول قرنتیان، دوم قرنتیان، غلاطیان، افسسیان و…
رسالهٔ یعقوب
رسالههای پطرس
رسالههای یوحنا
رسالهٔ یهودا
در قرآن کریم حضرت مسیح (ع) به عنوان پیامبر الوالعزم و دارای کتاب آسمانی انجیل معرفی شده است.
ولی با کمال تأسف این دین الهی به وسیله پولس و دیگران به انحراف گراییده و آموزه های بشری را جایگزین آموزه های آسمانی کرده و کتابهای که به وسیله برخی از دانشمندان مسیحی نوشته شده به جای کتاب انجیل در میان مسیحیان ترویج و تثبیت گردیده است. در زیر به مطالبی کلی در باره مسیحیت انحرافی اشاره می شود:
کتاب آسمانی مسیحیت، کتاب مقدسی است که دارای دو بخش عهد قدیم و عهد جدید است. عهد جدید شامل بیست و هفت کتاب و رساله است. معروفترین بخش آن که در ابتدای این مجموعه قرار گرفته است، چهار انجیل منسوب به متی، مرقس، لوقا و یوحنا است. در کتاب عهد جدید، احکام و شریعت دین نیامده و احکام مسیحیت همان است که در عهد عتیق آمده است. و به همین جهت است که عهد قدیم در نزد آنها مقدس است. مسیحیان هیچ یک از قسمتهای عهد جدید را وحی نمیدانند و قائلند که لزومی نداشته مسیح از خود کتابی به جا بگذارد، چون «خداوند ما عیسی مسیح کلمه پاک خدا و در وی تمامی خزائن حکمت و علم مخفی بود.»
درمیان مطالبی که انجیلها بیان میکنند، تناقضهای فراوانی وجود دارد.[۲] سه انجیل همنوا (انجیل متی، انجیل مرقس و انجیل لوقا) تنها پنجاه و دو درصد مطالب آنها با هم منطبق است. و انجیل یوحنا به طور کلی با آن سه تا متفاوت و تنها هشت درصد مطالبش با آنها مطابقت دارد.[۳] مسیحیت در ابتدا وجود تناقض در کتاب مقدس خود را نمیپذیرفت. اولین بار در قرن هجدهم میلادی بود که آنها حاضر به اعتراف درباره وجود تناقض در کتاب خود شدند.[۴] بیان دیدگاههای معارض از سوی انجیلها، سبب شده که صاحبنظران درباره اعتبار آنها به عنوان یک سند تاریخی معتبر به دیده شک و تردید بنگرند.
هر دینی دارای یک نظام عقیدتی است. این نظام عقیدتی، باید با آموزههای کتاب مقدس آن دین هماهنگ باشد. مسیحیت فاقد یک نظام الهیات هماهنگ با مجموعه کتابهای مقدس است. در اینجا ما شاهد دو نظام عقیدتی هستیم که هر یک با بخشی از کتاب مقدس مطابقت دارد.
نظام الهیاتی که براساس الوهیت مسیح است. مؤسس این نظام، پولس است. رسالههای پولس، انجیل یوحنا و رسالههای او اساس آن را تشکیل میدهند «ورازل کلمه بود، کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود… پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید.»
نظام الهیاتی که بر اساس بندگی مسیح است. مؤسس آن حواریون عیسی و در رأس آنها پطری می باشد، این گروه پس از سال ۷۰ میلادی اهمیت خود را از دست دادند.
سه انجیل همنوا، کتاب اعمال رسولان، رسالههای یعقوب، پطری، یهودا و مکاشفه یوحنا اساس این نظام را تشکیل میدهند.
الهیات الوهیتی با آموزههای اصیل مسیح، مخالف است. این پولس حواری بود که چنین بدعتی را در دین مسیح ایجاد نمود. وی آنچنان تغییر و تحولی در مسیحیت ایجاد نمود که به عنوان مؤسس دوم این دین شناخته شده است.[۸] قائل شدن مقام الوهیت برای عیسی، با عقل نیز ناسازگار است. عقل آدمی نمیتواند بپذیرد که وجود نامحدودی، در جسم موجود محدودی حلول کند. اعتقاد به الوهیت، با آموزههای تمام ادیان مخالف است. تمام ادیان الهی بر بندگی و رسالت پیامبران از ناحیه خداوند،تأکید داشتهاند.
۵ .تثلیث (اقانیم سهگانه) از ارکان مسیحیت است. براساس اعتقادنامه شورای کلیسا که در سال ۳۲۵ م، در شهر نیقیه (در کنار تنگه بُسفر) منعقد گردید، مسیحیان باید به سه اقنوم، اب، ابن و روحالقدس معتقد باشند. «نظریه تثلیث حاکی از وجود یک خداوند در سه شخص میباشد.»
عقیده تثلیث، از ناحیه پولس وارد مسیحیت شده است،[۱۰] و بعدها شورای کلیسا آن را رسمیت بخشید. چنین عقیدهای نه تنها با آموزههای اصیل مسیحیت، بلکه با مبانی تمام ادیان آسمانی که اولین اصل مسلم خود را دعوت به توحید دانستهاند، کاملاً در تضاد است. خردستیزی تثلیث کاملاً آشکار است. زیرا یک چیز محال است در عین حال که یکی است، سه چیز باشد.
اشرافیت کلیسا از دیگر مشخصات مسیحیت است. پس از رسمیت یافتن مسیحیت در سال ۳۸۳ م. ۷ کلیسای روم به عنوان کلیسایی که پایهگذار آن پطرس حواری و معلم آن پولس بوده است؛ از اهمیت خاصی برخوردارند،[۱۲] به طوری که تشکیلات کلیسا، شباهت تامی به تشکیلات دولتی پیدا نمود.[۱۳] و از آن پس بود که کلیسا، سازمان، فلسفه و نظام حقوقی روم را به خدمت خود گرفت.[۱۴] و قرون وسطی شاهد ابعاد گستردهای از فساد کلیسا در زمینههای مختلف بود.
کلیسا بایستی به عنوان یک نهاد دینی، در خدمت بیان و تفسیر احکام الهی و سنگر محکمی در برابر انحرافات دینی و اخلاقی باشد. اشرافیت کلیسا، باعث دور شدن کلیسا از اهداف اولیه دین مسیح شده است. همین امر باعث شد که برخی راه نجات دین خود را در ترک جامعه و خزیدن به گوشه عزلت یافتند.[۱۶] و یکی از عوامل مهم ظهور پروتستان، همین استبداد کلیسا بود. تا آنجا که لوتر گفت: «مقصود از کلیسای حقیقی، هیچگونه تشکیلات خاصی نیست، بلکه آن همان اتصال بین مؤمنان، تحت ریاست و رهبری عیسی است، و تنها قوه حاکم که میان عیسویان حاکم مطلق است همانا کتاب مقدس میباشد.»
۷٫رهبانیت در مسیحیت بسیار مورد توجه است. پس از رسمیت یافتن دین مسیح از ناحیه امپراطور وقت روم، کنستانتین در سال ۳۸۳ م. براساس دستورات پولس، که مؤمنان عیسوی شایسته را کسانی میدانست که بدون همسر زندگی کنند، رهبانیت مسیحی بوجود آمد.[۱۸] نخستین کسی که روش رهبانیت را بنیاد نهاد، قدیس آنتونیوس از اهل مصر بود. راهبان در دیرها و صومعههایی که غالباً در خارج از شهر قرار داشت به مراقبت و تفکر و ریاضت میپرداختند.
رهبانیتی که درمسیحیت شکل گرفت، نتیجه دنیاگرایی کلیسا و مسیحیانی بود که پس از رسمیت یافتن دین مسیح اسماً مسیحی بودند.[۱۹] این نهضت تحت تأثیر تعالیم گنوسیها و متکلمان اسکندری شکل گرفت که دنیای مادی را پلید و جسم و جسمانیات را ناپاک میدانستند.[۲۰] در حالی که براساس تعالیم کتب آسمانی دنیای مادی مزرعه فعالیت انسان برای برخورداری از سعادت جاودانه است. و پلیدی در صورتی بوجود میآید که زندگی مادی در خدمت اجرای مقاصد شیطانی واقع شود. مطلب دیگر اینکه دین برای هدایت و مدیریت غرایز طبیعی انسان آمده است نه سرکوب آن. میل به زندگی اجتماعی یک نیاز طبیعی در وجود بشر است. و غالب تجردها چون به شکل انفرادی انجام میشود، ممکن است منجر به دیوانگی شود.[۲۱] و از آنجا که امور غیرطبیعی دوامی ندارند، در هر دورهای زندگی رهبانی شکل متمایزی یافته است.
همچنین بخوانید :
تا آنجا که چنین تفکری در میان گروههایی که پس از نهضت پروتستان بوجود آمده، چندان رایج نیست.
مسیحیت معتقد است که حضرت عیسی مسیح(ع) برای تاوان گناه همه بشریت به صلیب کشیده شده است، گناهی که نسل اندر نسل از آدم به فرزندانش منتقل شده است. این بود که پولس رسول نوشت: «و چنانکه در آدم همه میمیرند، در مسیح همه زنده خواهند شد.»[۲۴] به همیت دلیل مسیحیت رایج دارای شریعت و احکام حلال و حرام نیست.
در بررسی نظریه فوق باید بدانیم که چنین اعتقادی را پولس رسول وارد مسیحیت کرده است.[۲۵] و در میان مسیحیت اولیه چنین عقیدهای وجود نداشته است. اینکه انسان دارای گناه ذاتی باشد با روح تعالیم ادیان آسمانی ناسازگار است. انبیاء الهی از گناه معصوم بوده و نسل بشر دارای زمینه پذیرش راه حق است. از عدالت خداوند دور است که گناه کسی را به حساب کس دیگری بگذارد. یا فردی را در مقابل گناه دیگری فدیه بگیرد انسان مصلوب شدن عیسی را به خاطر اشتباهی بود که در شناسایی مسیح واقعی رخ داد و عیسی به آسمان برده شد.
منبع: ویکی پدیا